همدلی چیست؟
همدلی توانایی درک، احساس یا به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران است. یک واکنش عاطفی به آنچه که شخص دیگری احساس میکند یا انتظار میرود آن را احساس کند.
دو نوع اصلی همدلی وجود دارد که عبارتند از همدلی شناختی و همدلی عاطفی. همدلی شناختی توانایی درک دیدگاه شخص دیگر و احساس درد اوست. زمانی این نوع همدلی را تجربه میکنید که بدون از دست دادن احساسات خود در تجربه شخص دیگری غوطه ور شوید که به آن نقش آفرینی نیز میگویند.
همدلی عاطفی داشتن واکنش عاطفی نسبت به یک رویداد یا اتفاق است که یا به این دلیل با شخص دیگر همدردی میکنید که به آن همدلی واکنشی میگویند یا به این دلیل که احساس میکنید عواطف و احساسات شما و آن شخص دیگر مشابه است که به آن همدلی موازی گفته میشود.
چرا همدلی مهم است؟
درک احساسات دیگران برای یک جامعه منسجم حیاتی است و امکان تصمیمگیری اخلاقی، اعمال مهربانانه و نوع دوستی را فراهم میکند. فقدان این مهارت در مورد عواطف دیگران در اوایل دوران کودکی با مسائل مربوط به سلامت روان در مراحل بعدی زندگی مرتبط است.
درک احساسات دیگران در کودکان با رفتارهای نوع دوستانه، مشارکتی و اجتماعی بیشتر مرتبط است. کودکان همدل مهارتهای اجتماعی و هوش هیجانی بهتری دارند و آنهایی که مهارتهای اجتماعی-عاطفی خود را توسعه دادهاند، پرخاشگری کمتر و استدلال اخلاقی بهتری از خود نشان میدهند.
احساس همراهی با احساسات دیگران برای بزرگسالان در زندگی روزمره نیز مهم است. در نظر گرفتن دیدگاه شخص دیگر میتواند اعتماد و نزدیکی بین فردی را افزایش دهد. زیرا افراد تمایل دارند در روابط خود احساس رضایت بیشتری داشته باشند.
چه زمانی بچه ها همدلی پیدا میکنند؟
توانایی تقلید عواطف یا احساسات دیگران اساس رشد این مهارت در کودکان را تشکیل میدهد. حتی در سن 18 ساعت، نوزادان میتوانند حرکات دهان و صورت بزرگسالی را که با آن روبرو هستند تقلید کنند.
نحوه آموزش همدلی به کودکان
یکی از بهترین راهها برای آموزش این مهارت به کودکان، نشان دادن درک احساسات دیگران از طریق رفتار و عمل شماست. هماهنگی عاطفی به شما این امکان را میدهد که با الگوبرداری آگاهانه و البته مناسب رفتار کودک خود، احساسات فرزندتان را همراهی و درک کنید. تقلید از عمل فرزندتان، سیستمهای عصبی مشترکی را فعال میکند که زیربنای اعمال و احساسات کودک شما هستند.
شما میتوانید با استفاده از حالات صورت اغراق آمیز و تقلیدی جزئی، زبان بدن و نشانههای غیرکلامی که با وضعیت عاطفی کودک مطابقت دارد، هماهنگی عاطفی را منتقل کنید. هنگامی که کودک شما مضطرب است و گریه میکند، میتوانید در حالی که از حالات صورت و لحن صدایی که ناراحتی خفیف را بیان می کند، با “اوه، عزیزم” پاسخ دهید.
آموزش احساسات، نه رد کردن احساسات
تصور کنید در حین آموزش همدلی به بچهها، او میپرسد: چطور وقتی روز قبل بستنیام را انداختم، مدام به من میگفتی که نباید ناراحت باشم، در حالی که من خیلی ناراحت بودم، اما بعد باید سعی کنم متوجه شوم دیگران چه احساسی دارند؟
چرا من باید احساسات دیگران را درک کنم در حالی که هیچکس احساسات من را نمیفهمد؟ این واقعیت را خلاصه میکند که نادیده گرفتن احساسات فرزندانمان در آموزش همدلی به آنها اثر معکوس دارد و ناهماهنگی در گفتار و عمل ما را نشان میدهد. به جای نادیده گرفتن احساسات کودک، باید احساسات او را آموزش دهیم و همدلی را الگوبرداری کنیم.
هر چه والدین بیشتر به فرزندان خود آموزش دهند که چگونه احساسات مختلف را به درستی بشناسند، احتمال اینکه این کودکان نسبت به دیگران ابراز نگرانی کنند بیشتر می شود. و هر چه والدین علل و پیامدهای احساسات را بیشتر توضیح دهند، احتمال بیشتری دارد که بچه ها آگاهی عاطفی پیدا کنند و سعی کنند احساسات فرد دیگری را درک کنند.
توانایی در نظر گرفتن دیدگاه های مختلف بخش مهمی از توسعه همدلی شناختی است. مربیگری احساسات را به بخشی از زندگی روزمره تبدیل کنید و با دادن پاسخ های مناسب در موقعیتهای مختلف برای نشان دادن مراقبت و حمایت، با کودک خود تمرین کنید.
آموزش مهارت های مقابله ای برای توسعه تنظیم عاطفی
رشد عاطفی در رشد این مهارت مهم است. تنظیم عاطفی به کودک این امکان را میدهد که به شیوهای سالم با احساسات منفی دیگران روبرو شود. همسویی، فرزندپروری پاسخگو و مربیگری عاطفی همه عواملی هستند که به خود تنظیمی کمک میکنند. اما کودک برای مقابله با منفی گرایی و تحمل استرس نیز باید مهارتهای مقابلهای را بیاموزد. به عنوان مثال، نفس عمیق یک راه عالی برای پایه گذاری و تنظیم احساساتشان است.
ارزش را آموزش دهید، نه شباهت ها را
درک احساسات دیگران به ارتباط افراد با دیگران کمک میکند و انسانها از نظر تکاملی برای تشخیص و پاسخگویی به تفاوتها طراحی شده اند. ما تمایل داریم با کسانی که شبیه خودمان هستند همدلی داشته باشیم، اما برای کسانی که متفاوت هستند میترسیم. این ترس یک پاسخ خودکار به موجودات ناآشنا است که به عنوان تهدید تلقی می شوند.
برخی بر این باورند که آموزش دادن به کودکان برای شناخت وجه اشتراک آنها با دیگران باعث رشد همدلی میشود. این یک باور عمومی است، اما یک باور خطرناک. آموزش به کودکان برای یافتن شباهتها در دیگران همچنان این ایده را تقویت میکند که ما باید با کسانی که شبیه خودمان هستند همدلی داشته باشیم، اما به شرطی که بتوانیم چیزی پیدا کنیم که نشان دهد ما شبیه هم هستیم. شباهتها همیشه دلایل خوبی برای همدلی ارائه نمیدهند بنابراین، همدلی را بر اساس ارزشها و نه شباهتها به فرزندتان بیاموزید.
تحقیقات نشان میدهد که ما میتوانیم با کسانی که با ما متفاوت هستند همدلی داشته باشیم، انگیزه نوع دوستانه یکی از این دلایل است. ما ذاتاً میخواهیم دیگران را که نیاز دارند پرورش دهیم و به آنها کمک کنیم مهم نیست چقدر متفاوت هستیم. وقتی به کودکان کمک میکنیم بدون توجه به تفاوتها و شباهتها احساسات دیگران را درک کنند، به آنها یاد میدهیم که چگونه برای رفاه دیگران ارزش قائل شوند و واقعاً نوعدوست شوند و این به بخشی جدایی ناپذیر از شخصیت آنها تبدیل میشود.
سخن پایانی
به طور کلی اعتقاد بر این است که توسعه همدلی از طریق ادبیات کودکان، بحث در مورد احساسات دیگران و توضیح دیدگاههای مختلف راههای خوبی برای آموزش همدلی به فرزندتان است. با این حال، این تمرینات تنها میتواند به تقویت همدلی شناختی کودکان کمک کند. در نهایت، اگر کودک هرگز آن را تجربه نکرده باشد، نمیتواند احساس همدلی کند بنابراین ما باید همدلی خود را با بچهها نشان دهیم.
مطالبی که می تواند برای شما مفید باشد: