تعریف تلهی ذهنی والدین
تلهی ذهنی والدین موقعیتی است که در آن پدر و مادر به سمت حل مشکلات کودک تمایل پیدا میکنند و یا فرزندانشان را با روشهایی از چالشها رها میکنند که در نهایت باعث میشوند فرصتهایی که فرزندانشان برای رشد و یادگیری دارند کمرنگ شده و یا به کلی از بین برود.
والدین و پرورش کودکان نسل جدید
ما در این عصر با نسلی روبه رو هستیم که تحت تاثیر رشد سریع تکنولوژی قرار دارد. پیشرفتهای اخیر در حوزه تکنولوژی موجب تولید محصولاتی شده که استفاده از آنها برایمان بسیار سادهتر است. به لطف گوگل پاسخها تنها با یک کلیک ماوس پیدا میشوند، جهت یابی به سمت رستوران و . . . با کمک جی پی اس صورت میگیرد، دوستان برای حل فوری مشکلات از طریق تلفنهای همراه اغلب در دسترس هستند و بسیاری مثالهای مشابه دیگر که باعث شده کودکان و نوجوانان امروزی یاد بگیرند مسیر خود را در میان دنیای پرآشوب قرن حاضر با یاری گرفتن از تکنولوژی پیدا کنند، بنابراین برای حل مشکلاتشان هم انتظار راه حلهای فوری دارند.
این نسل از کودکان و نوجوانان بدون درک درستی از انتظار، رشد یافته اند. نه تنها در قبال چالشهایشان خواهان راه حلهای فوری هستند، بلکه رفته رفته به بزرگسالان نیز وابسته تر میشوند. والدین هم از سوی دیگر بیش از هر زمان دیگری در خدمت فرزندانشان هستند و تکنولوژی نیز به طریقی پیشرفت داشته که راحتی دیگر امتیاز به حساب نمیآید بلکه به یک قانون و باید تبدیل شده است. به همین دلایل، نسل جدید به نسل کامروایی فوری شهرت یافته است.
این اولین نسل تاریخ بشر است که پیشرفتهای منحصر به فرد روزگارش نه تنها برایش سودمند نیست بلکه آن را در شرایطی نامساعد قرار داده است؛ ما قادر نیستیم به کودکان این نسل بیاموزیم چگونه مشکلات پیچیده را حل کنند، با تغییرات غیرمنتظره در زندگی کنار بیایند و زندگی مستقل داشته باشند.
به نظر میرسد که این هل دادن به سمت کامیابی باعث افزایش فرصتها و مهارتهای کودکان در حال رشد میشود و همه ی تلاشها هم برای این هدف هستند، نه؟ اما در حقیقت خلاف آن اتفاق میافتد. والدین مشتاق هستند تا بهترین موقعیتها را برای فرزندان خود فراهم کنند اما این امر باعث شده تا جلوی اشتباهات معمول و مورد انتظار در فرآیند رشد کودک را بگیرند. این به زبانی ساده یعنی کودکان امروزی از اشتباهات خود درس نمیگیرند!
بیایید طوری دیگری به مساله نگاه کنیم؛ چه کسی کارمند، مدیر یا صاحب کار بهتری خواهد بود: فردی که بعد از هر اشتباه از دیگران کمک میخواهد یا کسی که پیش از اشتباه، مسئولیتش را میپذیرد و برای اجتناب از تکرار آن در آینده به سراغ یادگیری مهارتهای مرتبط میرود؟
ما به عنوان والدین، بهترینها را برای فرزندانمان میخواهیم و به دنبال این هستیم تا با راهنمایی، حمایت و آموزش کافی شرایطی فراهم کنیم تا در آینده به بزرگسالانی دلسوز و با اعتماد به نفس تبدیل شوند. با این حال پیامی که والدین از فضای رقابتی خانواده در جامعه دریافت میکنند مبنی بر این است که «دنیا جای سختی است» و کودکانشان باید از هرگونه مزیتی برخوردار باشند تا بتوانند برای ورود به دانشگاه و بازار کار رقابت کنند.
در چنین شرایطی و با وجود چنین ذهنیتهایی، والدین به سمت فراهم کردن شرایط مطلوب و حل مسائل و مشکلات فرزندانشان کشیده میشوند بدون اینکه متوجه اثرات نامطلوب آن بر حال و آینده فرزندانشان باشند. مواردی که والدین را به سمت و سوی ایجاد شرایط و فرصتهای مطلوب و حل مشکلات سوق فرزندان میدهد تلهی ذهنی یا دامهای والدین هستند که والدین به طور ناخواسته در آنها گرفتار میشوند.
وقتی پدرها و مادرها همه چیز را برای فرزندانشان فراهم میکنند، باعث میشوند کودکانشان شانس یادگیری مسائل با تکیه بر توانایی خودشان را از دست بدهند و باعث قرار گرفتن او در موضع ضعف میشوند. از طرف دیگر وقتی والدین به کودکانشان کمک میکنند تا مهارتها و مزایای لازم را به وجود آورند، باعث میشوند آنها بیشتر از سایر هم سن و سالهایشان به دنیای بزرگترها وارد شوند بدون اینکه فضایی برای بروز قابلیتهای متناسب با شرایط سنی اش باقی بگذارند.
از آنجا که فشار از طرف این نسل بسیار زیاد است، والدین اغلب در دام افتاده و به جای کمک کردن به قرارگیری کودک در مسیر درست، صرفا آنچه را که کودک درخواست کرده به او میدهند. گرفتاری در این دامها بسیار آسان است! شیوه ی فریب دادن تلهها بر این اصل استوار است که والدین میخواهند بهترین کار را برای جگرگوشه هایشان انجام دهند پس به راحتی و از روی اشتباه ممکن است این موقعیتها را « کمک کردن» به کودک تعبیر کنند!
متداول ترین تلههای ذهنی
پنج مورد از متداول ترین تلهی ذهنی والدین عبارتند از تلهی ذهنی نجات، تلهی ذهنی عجولانگی، تلهی ذهنی فشار، تلهی ذهنی در اختیار گذاشتن و تلهی ذهنی عذاب وجدان که در ادامه به توضیح آنها میپردازیم.
1. تلهی ذهنی نجات
والدین از دیدن به زحمت افتادن فرزندان خود بیزار هستند، از اینرو غالبا احساس ضرورت میکنند تا با حل مشکلات فرزندانشان، آنها را از تجربهی اتفاقات بد نجات دهند. عاقبت چنین رفتاری، انتظار کودکان برای حاضر و آماده تحویل گرفتن هر چیز است و باعث میشود تا فرزندشان از فرصت به تنهایی حل کردن مشکلات محروم بماند.
قرار گرفتن کودکان و نوجوانان در معرض کشمکش با دوستان و همکلاسیهایشان فضایی است که معمولا والدین در تلاش برای حل مشکل کودک خود قرار میگیرند و این در حالی است که باید بگذارند خود بچه ها مشکل را برطرف سازند یا دست کم به آنها کمک کنند که برای مسالهی پیش آمده راه حلی پیدا کنند. اینکه والدین همیشه مسئول روابط اجتماعی فرزندشان باشند هیچ کمکی به پرورش مهارتهای دوست یابی آنان نمیکند. این تله همانقدر که در مورد بازیهای گروهی پیش دبستانی درست است، دربارهی قرارهای عاشقانهی دوران جوانی هم مصداق دارد. نقش پدر و مادر در اینجا راهنمایی فرزندان و آموزش حفظ روابط دوستانه به فرزندشان است نه اینکه برای آنها دنبال دوست بگردند.
از دیگر مواردی که والدین گرفتار تلهی نجات میشوند خرید لباسهای گران قیمت یا وسایل الکترونیکی جدید است و از این طریق به دنبال مورد پذیرش قرار گرفتن فرزندشان در میان هم سن و سالهایشان هستند. وقتی والدین تنها به این خاطر که فرزندشان میگوید: همه بچههای دیگر اینها را دارند، به راحتی چنین چیزهایی را برای فرزندانشان تهیه میکنند، باعث رهایی فرزند از فرصتی بالقوه برای حل کردن مشکل اجتماعی پیش آمده میشوند. در چنین شرایطی پدرها و مادرها باید به فرزندانشان فرصت دهند تا نجاتبخش و حلال مشکلات خودشان باشند.
مقابله با تلهی نجات
- در برابر این وسوسه که دوست دارید کارها را برای فرزندتان راست و ریست کنید مقاومت کنید و برای اینکه راحت تر انجام دهید از تک تک کارها شروع کنید. به فرزندتان فرصت دهید که خودش مشکل را حل کند.
- با کودکان کم سن تر مانند یک آزمون چندگزینهای دربارهی راهحلهای ممکن صحبت کنید و از آنها بپرسید مایل به امتحان کدام مورد هستند.
- در رابطه با فرزندان بزرگتر به آنها اجاه دهید راهحلهای ممکن را خودشان ارائه دهند و قبل از امتحان آنها نقاط ضعف و قوت هر راهحلی را بررسی و برای شما توضیح دهند.
2. تلهی ذهنی عجولانگی
والدین می خواهند هر آنچه را در توانشان هست برای فرزند خویش انجام دهند؛ این گرایش به احساسی ختم می شود مبنی بر مهیا کردن فوری همه ی نیازهای فرزندان. والدین با انجام این کار موجب فعال سازی الگوی کامروایی فوری می شوند.
کودکان و نوجوانان نسل کامروایی فوری، به جای اینکه خود را عضوی از خانواده بدانند تمایل دارند خود را واحدی انفرادی قلمداد کنند. آنها وقتی چیزی را سریع می خواهند، دیگر تاثیری را که بلافاصله برآورده کردن آن نیاز بر بقیه می گذارد، در نظر نمی گیرند.
وقتی والدین فرزندانشان را مجبور نمی کنند برای چیزی منتظر بمانند، سهوا باعث تشدید این عادت در آنها می شوند. آموزش صبور بودن یا همان انتظار کشیدن به بچه ها، کلید آموزش کامروایی تاخیری است. کودکان از این طریق متوجه می شوند بخشی از یک خانواده یا جامعه هستند و نیازهای همه افراد باید مورد توجه قرار بگیرد. به علاوه ممکن است بر اثر انجام کاری مفید در زمان انتظار، سطحی از اتکا و اعتماد به نفس را در خود به وجود آورند.
مقابله با تلهی عجولانگی
اگر مشغول انجام کاری هستید و کودکتان درخواستی می کند، پاسخی از پیش طرح شده بدهید که بداند چکار می کنید و چقدر باید منتظر بماند. برای مثال بگویید: با کمال میل در انجامش کمکت می کنم، بگذار کارم را تمام کنم، چند دقیقه دیگر می آیم. حتی اگر در آن لحظه هم امکان کمک به او را دارید در بیشتر مواقع وی را منتظر نگه دارید. هر چه فرزندتان کم سن تر باشد، مدت انتظار او را کوتاه تر کنید. همچنین بسیار مفید خواهد بود که دلیل انتظار را به او توضیح دهید.
3. تلهی ذهنی فشار
والدین از به اشتراک گذاشتن دستاوردهای فرزندانشان احساس غرور می کنند. به علاوه نگران دلبندانشان هستند و اگر آنها جلوتر از بقیه باشند احساس بهتری خواهند داشت. اینها باعث می شود پدر و مادرها از فشار آوردن به بچه ها اجتناب کنند.
در فرهنگ امروزی پرورش کودک، فشار زیادی برای فراهم آوردن مزایای مختلف به منظور جلوانداختن فرزندان وجود دارد. والدین نگران هستند که اگر چنین نکنند فرزندانشان از لحاظ تحصیلی، رشدی، ورزشی یا اجتماعی عقب بیفتند. پدر و مادرها می خواهند که بچه هایشان اعتماد به نفس و احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند و به همبن خاطر اقدام به تامین امکانات اضافی می کنند. اما اگر این انتظارات مطابق با توانایی ها، تمایلات یا شخصیت کودک نباشد چه؟
انتظار نفر اول بودن در همه چیز غالبا بچه ها را مجبور می کند دست کم در یک سری حوزه ها بیشتر از ظرفیت شان کار کنند. نتیجه این است که کودک در اغلب موارد قادر نخواهد بود انتظارات والدین را فراهم کند. این می تواند به ناامیدی در والدین و احساس سرخوردگی در کودک منجر شود. خیلی وقتها اصلا نیت پدر و مادر این نیست که به کودک تلقین کنند باید در هر کاری نفر اول باشد اما خیلی مواقع این اتفاق ناخواسته روی می دهد و این برداشت به سادگی توسط کودک صورت می گیرد.
4. تلهی ذهنی در اختیار گذاشتن
والدین نمی خواهند که فرزندانشان احساس از قلم افتادن را داشته باشند. از این رو در بسیاری موارد به بچه ها چیزهایی را می دهند که تلاشی برای به دست آوردنشان نکرده است. تعداد کودکان و نوجوانانی که برای به دست آوردن آنچه می خواهند تلاش می کنند، به میزان قابل توجهی کاهش پیدا کرده است.
برای آموزش ارزش کار کردن به منظور تهیه ی چیزهایی که فرزندان می خواهند، چندین راه وجود دارد. اول آنکه پول تو جیبی نباید به رایگان داده شود. بچه ها باید برای این پول تلاش کنند؛ بسیاری از خانواده ها برای این منظور بخشی از کارهای خانه را به آنها محول می کنند. روش دیگر آموزش ارزش کار به فرزندان تشویق کردن آنها به کار کردن در خارج از منزل است. شغل از کارها و وظایف روزانه ی خانه متفاوت است چرا که به نوجوانان اجازه می دهد مسئولیت های خود را سازماندهی کرده و از کسب پول برای کاری که انجام داده اند احساس غرور و اعتماد به نفس کنند.
بسیاری از والدین قبول دارند که راه بهتر احتمالا این است که خود فرزند برای این چیزها تلاش کند اما جریان غالب، قوی تر از این حرفها است و به سختی می توان تسلیم آن نشد در نتیجه والدین در تله ی در اختیاز گذاشتن اسیر می شوند.
5. تلهی ذهنی عذاب وجدان
هیچ شکی نیست که پدر و مادرهای امروزی شدیدا گرفتار هستند و خانواده های بسیاری وجود دارند که در آنها هم پدر و هم مادر شاغل هستند. پدیده ای رایج که بسیار می بینیم این است که والدین چون از نبودن در کنار فرزند احساس گناه می کنند، در برابر خواسته های او تسلیم می شوند و تلاش می کنند تا کودکانشان را از مشکلات نجات دهند و یا چیزهایی گران قیمت برایشان بخرند.
همچنین والدین این گروه به جای اینکه به کودک در پیدا کردن شیوه ی حل مشکل کمک کنند، اقدام به حل فوری مشکلات و معضلات وی می کنند چرا که می خواهند شاهد خوشحالی در چهره ی کودک باشند. حل کردن مشکل باعث کاهش عذاب وجدان و صلح با کودک می شود.
شناسایی تلههای ذهنی و اجتناب از آنها
به خاطر داشته باشید که آزمودن محدوده ها و یافتن راه برای تحقق خواسته ها، وظیفه ی کودک است. وظیفه ی والدین و مربیان نیز این است که این محدوده ها را تعیین کنند و با روش های مسئولانه کودکان را راهنمایی کنند تا به آرزوهایشان برسند.
حالا که انواع تلهی ذهنی را می شناسید گام بعدی شناسایی زمانی است که در آنها گرفتار می شوید. برای والدین مهم است که بدانند چه زمان به جای آموزش خطر قرار دادن لقمه ی آماده در دهان کودک وجود دارد. وقتی تلهها شناسایی شدند به عنوان گام بعدی باید از آنها اجتناب کنید و برای چیزی که در ادامه رخ می دهد آماده باشید.
به یاد داشته باشید که وقتی فرزندتان مشکلی را با شما در میان می گذارد، به احتمال زیاد اضطراب دارد. کودک به دنبال کم کردن آن اضطراب است. نقش شما به جای حل مشکل، راهنمایی مهربانانه است تا به او اجازه دهید خودش راه حل های احتمالی را در نظر بگیرد.
مطالبی که می تواند برای شما مفید باشد :