تفکر چیست؟
تفکر، فعالیت شناختی (تواناییهای فرد برای پردازش افکار) است که آگاهانه از مغزمان برای درک دنیای اطرافمان و تصمیمگیری برای پاسخ به آن استفاده میکند. به طور ناخودآگاه مغز ما همواره در حال فکر کردن است و این بخشی از فرآیند شناختی است، اما آن چیزی نیست که ما معمولا تفکر مینامیم.
از نظر عصبی، تفکر صرفاً در مورد زنجیرهای از اتصالات سیناپسی (پیامهای عصبی) است. تجربه اندیشیدن شامل افکار و استدلال است زیرا ما به دنبال پیوند آنچه احساس می کنیم با دنیای درونی خود هستیم و از این رو چیزهایی انجام میدهیم و میگوییم که دنیای بیرون را تغییر میدهد.
توانایی ما برای تفکر به طور طبیعی در اوایل زندگی رشد میکند. وقتی با دیگران تعامل میکنیم، برای مثال زمانی که ارزشها را از والدین خود و دانش را از معلمان خود میآموزیم، جهت دهی میشود. یاد میگیریم که فکر کردن به روشهای خاص خوب است و فکر کردن به روشهای دیگر بد. در واقع، برای پذیرفته شدن در یک گروه اجتماعی، از ما انتظار میرود که به گونهای فکر و عمل کنیم که با فرهنگ گروهی هماهنگ باشد.
آموزش چگونه فکر کردن به کودکان
ما نمیخواهیم در آینده ارتشی از افراد همفکر با حس رباتیک یادگیری داشته باشیم. اگر میخواهیم پاسخهای شگفتانگیز جدیدی برای بسیاری از مشکلاتی که با آن روبهرو هستیم بسازیم و کشف کنیم، باید کودکان را تشویق کنیم که خارج از چارچوب، انتقادی فکر کنند. آنها باید آزادانه افکار و روند تفکر خود را داشته باشند.
از این رو، ضروری است که کودکان به جای اینکه به چه چیزی فکر کنند، یاد بگیرند که چگونه فکر کنند. آنها باید مشروط شوند که انتقادی فکر کنند، سؤال بپرسند و ایدههای خود را تخیل کنند.
یادگیری تفکر شبیه به یادگیری هر عادت دیگری است که باید آموخته شود و سپس تمرین شود. از آنجایی که تغییر عادات و روالها یکی از سختترین کارهایی است که یک فرد میتواند انجام دهد، ضروری است به کودکان یاد دهیم که چگونه از همان ابتدا فکر کنند، در حالی که شخصیت و مغز آنها هنوز در حال رشد است.
نقل قول معروف مارگارت مید انسان شناس فرهنگی، « به کودکان باید یاد داد که چگونه فکر کنند، نه اینکه به چه فکر کنند» باید به واقعیت تبدیل شود تا کودکانی با ذهنیت نوآور تربیت کنند.
پیشنهادات و نکاتی برای والدین و مربیان
-
از آنها متفکر انتقادی بسازید
اصطلاح “تفکر انتقادی” اغلب به معنای گستردهتر استفاده میشود و به توانایی کودکان در تشخیص، تجزیه و تحلیل و ارزیابی اطلاعات یا مهارتها اشاره دارد. در طول این فرآیند، کودکان دلایل قانعکنندهای را برای پشتیبانی از پاسخها یا افکار خود کاوش و ارائه میکنند.
برخی از راههایی که میتوانید تفکر انتقادی را تقویت کنید، میتوان به استفاده از قیاسها، پرسیدن سؤالات باز، کمک به کودکان در ایجاد فرضیهها و اجازه دادن به آنها در ترکیب دیدگاههای مختلف اشاره کرد. کودکان قادر خواهند بود با کمک مهارتهای تفکر انتقادی، چیزهای بیشتری از حفظ کردن حقایق انجام دهند.
چند مهارت اساسی که اساس تفکر انتقادی هستند عبارتند از:
- مهارت های ارتباطی و اطلاعاتی
- حل مسئله
- ارتباطات بین فردی
- مهارت های همکاری
این چهار مهارتی است که کودکان در هر شغلی و در هر مرحله از زندگی به آن نیاز دارند.
در نتیجه، ما باید به فرزندان خود بیاموزیم که انتقادی و مستقل فکر کنند. فراهم کردن فرصتهایی برای کودکان برای تمرین تفکر انتقادی به آنها در تجزیه و تحلیل تفکر دیگران و ارزیابی منطق دیگران کمک میکند.
-
سوال بپرسید
برای برانگیختن استدلال منطقی سوالات معناداری بپرسید. به این ترتیب تفکر کودکان از طریق مکالمات کلامی و ارتباط شکل میگیرد. این نباید سؤالی باشد که بتوان با یک «بله» یا «نه» ساده به آن پاسخ داد. در عوض، سؤالات باید حل مسئله و یادگیری اکتشافی را تشویق کنند.
هنگامی که از کودکان سؤالی میپرسید و آنها با پاسخ میآیند، از برخی از موارد زیر برای تشویق آنها به تفکر بیشتر استفاده کنید:
- آیا می توانید در مورد آن به جزئیات بیشتری بپردازید؟
- آیا این نکته را به روش دیگری بیان خواهید کرد؟
- آیا شما می توانید به من مثالی ارائه دهید؟
- آیا اطلاعات بیشتری در مورد آن موضوع ارائه می دهید؟
به آنها زمان بدهید و بگذارید فکر کنند. این به آنها امکان میدهد تا پاسخی سنجیده ارائه دهند. پاسخهای سریع اغلب منجر به کلمات کم و حداقل تماس چشمی میشود، که هر دو ویژگیهایی هستند که ما نمیخواهیم آنها را تشویق کنیم.
-
مشکلات را به آنها معرفی کنید
هیچ چالش شناختی بزرگتر از برخورد با مشکلات و جستجوی راه حل وجود ندارد. این فرآیند فقط به تلاش نیاز ندارد، بلکه به یک تغییر و فرآیند سازگاری نیز نیاز دارد.
بنابراین، به جای گفتن حقایق مطلق به کودکان، چالشهایی برای آنها فراهم میکند که آنها را مجبور به تفکر میکند. این به بهبود توانایی آنها برای مشاهده، تجزیه و تحلیل و قضاوت کمک میکند.
اگر به کودکان بیاموزیم که چیزی را بدون تردید بپذیرند، اطلاعات ناچیز خواهد بود، تغییر بزرگی در ذهن آنها ایجاد نمیکند و فقط در جایی در حافظه ذخیره میشود و حتی ممکن است حفظ نشود.
از سوی دیگر، زمانی که مجبور میشویم برای حل یک مشکل فکر کنیم یا متوجه شویم کجا اشتباه کردهایم، مغز دچار سازماندهی مجدد و در نهایت منجر به رشد میشود.
وقتی کودکان به فکر کردن، پرسش از واقعیت و جستجوی پاسخ برای خود عادت کنند، به تواناییهای خود اعتماد میکنند و با ترس کمتری به زندگی نزدیک میشوند.
-
خلاقیت را تشویق کنید
قراردادی وجود دارد که کودکان را مجبور میکند فرمول مشخصی برای حل یک مسئله یاد بگیرند. این مانع از خلاقیت آنها میشود و آنها را از اجرای ایدههای خود باز میدارد.
یکی از تعریفهای خلاقیت، بر تفکر واگرا متمرکز است که شامل موارد زیر است:
- گسستن مفاهیم قدیمی
- ایجاد ارتباطات جدید
- گسترش دامنه دانش
- شروع ایدههای درخشان
ما میتوانیم اشتیاق و انگیزه کودکان را برای یادگیری عمیق با تشویق تفکر واگرا در میان آنها تقویت کنیم
تشویق کودکان به ارائه دائمی ایدههای تازه به آنها کمک میکند تا تواناییهای تفکر خلاق خود را توسعه دهند. هنگامی که کودکان یاد میگیرند با ابهامات راحت باشند، مهارتهای فکری پیچیده نیز توسعه مییابد.
-
بازیهای تعاملی را انجام دهید
این بازیها گاهی اوقات به عنوان «بازیهای مغزی» شناخته میشوند، زیرا برای برنده شدن از بازیکن میخواهند انتقادی فکر کند. در نتیجه، این انگیزه به اندازه کافی وسوسه انگیز است که آنها را ادامه دهد و مهارت های تفکر را توسعه دهد. بازیهای تعاملی با پاداش ممکن است انگیزهای عالی برای توسعه تواناییهای تفکر باشد.
همانطور که کنفوسیوس فیلسوف مشهور چینی گفته است : «یادگیری بدون فکر باعث از دست رفتن کار میشود. فکر بدون یادگیری خطرناک است»
فرزندان نسل امروز آینده کشور خواهند بود، بنابراین باید مراقب آنها بود و آنها را در مورد هر چیزی راهنمایی کرد. مربیان و والدین باید کودکان را تشویق کنند که خودشان فکر کنند، اشتیاق خود را دنبال کنند و موضوعاتی را که علاقه آنها را برمیانگیزد کشف کنند. لازم است به کودک یاد دهیم که چگونه یاد بگیرد، بیاموزد و دوباره یاد بگیرد. برای بیان خلاق کودکان ارزش قائل شوید و استعدادهای منحصر به فرد آنها را تشویق کنید.
مطالبی که می تواند برای شما مفید باشد: