فلسفههای آموزشی چه تعریفی دارند؟
فلسفههای آموزشی مجموعهای از باورهای آموزشی و ارزشهای اصلی افراد هستند که بر اهداف برنامهریزی آموزشی، برنامهها و فرآیندهای مربوط به آموزش و انگیزه بخشیدن به دانش آموزان برای یادگیری تمرکز دارند.
یک فلسفه آموزشی برای یک سیستم آموزشی ممکن است بر نحوه تدریس موضوعات تأثیر بگذارد. بهعلاوه، میتواند بر باورها و ارزشهایی که پیرامون برنامه درسی آموزش داده میشوند، تأثیر بگذارد. در نتیجه، میتوان از آن برای شناسایی و تبیین اصول و مضامینی که با آرمانهای یک سیستم آموزشی همسو هستند، استفاده کرد.
روشهای زیادی وجود دارد که میتوانید برای آموزش استفاده کنید.اما تعیین رویکرد یا فلسفهای که بهترین کارکرد را از نظر آموزش با قصد اولویتبندی اهداف آموزشی دارد برای شما بسیار مهم است. وقتی به مرحله ورود به سیستم آموزشی هوماسکول و طراحی ابعاد مختلف مدرسه خانگی خود هستید ، نیاز هست تا با انواع فلسفههای آموزشی آشنا شده تا بتوانید در مواقع لزوم از هر کدام از آنها بهرمند شده و استفاده کنید.
فلسفه آموزشی یک مدرسه خانگی چیست؟
فلسفه آموزشی یک مدرسه خانگی مجموعهای از باورهای مربوط به شیوه تمرین، تعلیم، تربیت و فرآیند یادگیری است. اگرچه بسیاری از موارد در سیستم آموزشی هوماسکول برای هر خانواده به شکل منحصر به فردی بروز پیدا میکند، اما فلسفههای آموزشی معمولاً شامل برخی از عناصر مشترک نیز هستند:
- مفهوم یادگیری: یادگیری عبارت است از تغییرات نسبتاً پایدار و ثابت در تفکر، احساس و رفتار که در نتیجه تجربه و تمرین به وجود میآیند. بر همین اساس توجه به رشد فکری، رفتاری و . . . با استفاده از ابزارهای عملی و تمرینات تجربه محور برای توسعه آنها در آموزش خانگی بسیار کلیدی است.
- مفهوم آموزش : آموزش فرآیندی است که از طریق آن دانش، علم، مهارت و . . . به دست میآید. فرآیند آموزش عملا مشارکتی بین فرد و مربی است که از نقش مربی به عنوان تسهیلگر مسیر دانشآموزی یاد میشود آموزش در خانه زمانی میتواند مفید و کارآمد باشد که بستر مناسب برای ایجاد و توسعه میل و رغبت آموزش پذیری در وجود فرزندان و دانش آموزان در خانه به وجود بیاید.
- اهداف دانشآموز: آماده شدن برای آینده، پرورش استعداد، پرورش خلاقیت، توسعه مهارتها و . . . در سیستم هوماسکول به عنوان اهداف دانشآموز در نظر گرفته میشوند.
- روشها و راهبردهای آموزش: روشهایی که برای کسب دانش و مهارتها اتخاذ میشوند بر محور بازی و تجربه هستد که این تجربه محوری و بازی محوری در دل مصداقهای عینی و قابل مشاهده از زندگی واقعی صورت میگیرند.
- تعاملات تسهیل گر و دانش آموز: در سیستم هوماسکول، تسهیلگر فردی است که نقش یک همراه را برای دانش آموز ایفا میکند. از نظر جایگاه، هیچ اختلافی میان تسهیلگر و دانشآموز وجود ندارد و تسهیلگر به عنوان یک دانای کل در نظر گرفته نمیشود. در این فضای آموزشی، تهسیلگر و دانش آموز در کنار هم مفاهیم علمی را کشف و تجربه میکنند.
- ارزشیابی: مدل ارزشیابی در سیستم هوم اسکول به صورت کیفی است. در ارزشیابی کیفی، عمق یادگیری دانش آموز مساله حائز اهمیت است و نه محفوظات ذهنی او. عمق یادگیری زمانی اتفاق می افتد که دانش آموزان بتوانند مفاهیمی که یاد گرفتهاند را در زندگی واقعی خود استفاده کنند و دوم اینکه بتوانند مفاهیم را به دیگران نیز یاد بدهند.
- توسعه حرفهای: والدمربیان و تسهیلگران هوم اسکول در مسیر آموزش در خانه همراه فرزندان و دانش آموزان خود رشد میکنند. توسعه حرفه ای برای آنها در بستر همراهی آموزشی که با دانش آموزان در کسب دانش ، مهارتها، کشف و تجربه دارند صورت میگیرد.
نوع تدریس فلسفه آموزشی
اگرچه ممکن است ویژگیهای یک فلسفه تدریس مختص یک مربی خاص باشد، اکثر فلسفهها تحت یک مکتب فکری خاص یا ترکیبی از آن قرار میگیرند. برای کمک به توسعه ایدههای خود در مورد آموزش، دسته بندیهای گستردهای از فلسفه های تدریس را در نظر بگیرید.
رفتارگرایی (Behaviorism)
مکتب رفتارگرایی بیان میکند که دانش آموزان رفتارها را از طریق تعاملات خود میآموزند. به گفته رفتارشناسان، ویژگیهای ذاتی یک فرد تأثیر چندانی بر نحوه رفتار آنها در یک محیط ندارد. بلکه معلم میتواند مستقیماً و عمداً با راهبردهای مختلف بر کیفیت و ثبات رفتارهای دانش آموزان تأثیر بگذارد. نمونه ای از تفکر رفتارگرایانه در عمل، تقویت مثبت است که در آن یادگیرنده برای اعمال مثبت پاداش دریافت میکند.
ساختار گرایی (Constructivism)
فلسفه ساختگرایی بیان میکند که یادگیرندگان دانش را با ساختن پایههای یادگیری قبلی توسعه میدهند. سازنده ها تاکید می کنند که یادگیرندگان مجموعه منحصر به فرد شرایط و تجربیات خود را به محیط مشترک کلاس منتقل می کنند. علاوه بر این، تجربیات و دانش منحصر به فرد یک یادگیرنده می تواند بر نحوه دریافت اطلاعات جدید تأثیر بگذارد. جدا از این ایده ها در مورد مبانی منحصر به فرد و نتایج یادگیری، ساخت گرایی شامل قوانین زیر است:
- تعاملات اجتماعی، مانند آنهایی که از طریق بحث و کار گروهی تجربه میشوند، برای ساخت دانش ضروری هستند.
- برای یادگیرندگان ضروری است که نه تنها برای به دست آوردن دانش، بلکه برای حفظ آن فعالانه در فعالیتهای یادگیری شرکت کنند.
- لازم است افراد به طور فعال در مورد یادگیری خود تأمل کنند تا به درک کامل تری از ایدههای جدید دست یابند.
- یادگیری زمانی اتفاق میافتد که افراد بتوانند اطلاعات جدید را با آنچه قبلاً میدانستند مرتبط کنند.
- انگیزه و تمایل به تأمل در یادگیری قبلی برای فرآیند یادگیری بسیار مهم است.
- همانطور که یادگیرندگان رشد میکنند، آنها بهتر میشوند و اطلاعات مربوطه را شناسایی میکنند، آنها را از نظر ذهنی طبقه بندی میکنند و آن را در سیستمهای فکری پیچیدهای که ایدههای همزمان چندگانه را در بر میگیرند، در میآورند.
ذات گرایی (Essentialism)
اساساً یا به طور کامل بر آموزش و تسلط بر موضوعات و مهارتهای اصلی تمرکز دارد. در رویکرد ذاتگرایانه، موضوعات و شایستگیهای تحت پوشش با سطح پیشرفت فراگیران متناسب است. دانشآموز در ابتداییترین مرحله یادگیری، مهارتها و مفاهیم سادهای را تمرین میکند که با پیشرفت دانشآموز در مسیر یادگیری، پیچیدگی آنها افزایش مییابد. به طور معمول، موضوعات یا مهارتهایی که ذات گرایان بر آنها تأکید میکنند خواندن، نوشتن، ریاضیات، علوم، تاریخ، هنر، موسیقی و زبانهای خارجی است. روشهای آموزشی ضروری اغلب بر تمرین بیدرنگ و ارزیابی استاندارد تکیه میکنند.
اومانیسم (Humanism)
اومانیسم یک فلسفه آموزشی است که بر نیازهای دانش آموز تمرکز دارد. بر اساس این رویکرد، دانشآموزان تحت هدایت خود به بهترین شکل یاد میگیرند، بنابراین هدف مربی تسهیل عشق و شایستگی به یادگیری است. برای این منظور، مربیان انسانگرا به دنبال ایجاد یک محیط امن و بدون تهدید برای فراگیران هستند و آشکارا احساسات دانش آموزان را به عنوان بخشی از فرآیند یادگیری تأیید میکنند. نمرات در یک محیط یادگیری انسان گرایانه نقش کمی دارند یا اصلاً نقشی ندارند زیرا خودارزیابی تنها شکل معنادار ارزشیابی است.
آرمان گرایی (Idealism)
ایدهآلیسم به عنوان یک فلسفه آموزشی، معتقد است که ایدهها تنها واقعیت هستند و هدف یادگیرنده جستجوی حقیقت است. در این درک از جهان یادگیرندگان میتوانند دانش را کشف کنند اما لزوماً آن را ایجاد نمیکنند. برخی از آرمانگرایان نیز بیان میکنند که هدف آموزش پرورش ذهن و مهارتهایی است که میتواند به جامعه بهتر خدمت کند. یکی از جنبه های مهم رویکرد ایده آلیستی، آگاهی از یک الگو است که نمونه آن میتواند یادگیرنده را به درک جایگاه خود در جامعه و کمک به آن راهنمایی کند.
لیبرالیسم (Liberalism)
لیبرالیسم به فلسفهای اشاره دارد که هدف آن پرورش انسانهای آزاد از طریق قرار گرفتن در معرض طیف وسیعی از موضوعات و مهارتها و توسعه ارزشهای مدنی از طریق درگیری با ایدهها و موضوعات مهم است. رویکرد لیبرالیستی به آموزش لزوماً چند رشتهای است و به یادگیرندگان اجازه میدهد تا در انتخاب مسیر خود آزادی عمل داشته باشند و در عین حال فرصت توسعه دانش در طیف وسیعی از موضوعات را به آنها میدهد. بنابراین، این فلسفه به چیزی منجر میشود که مردم معمولاً آن را “آموزش کامل” مینامند.
جاودان گرایی (Perennialism)
این رویکرد بر آموزش ایده هایی متمرکز است که ارزش و حقیقت جاودانه و جهانی دارند بنابراین، تمرکز تدریس بر روی اصولی مانند استدلال و تفکر انتقادی، علاوه بر مفاهیم آزمایش شده از چهرههای شناخته شدهای مانند افلاطون و انیشتین است. مربی مسئول هدایت دانش آموزان در تلاش آنها برای تفکر انتقادی و منطقی است و به آنها نشان میدهد که چگونه از کارهای بزرگ جاودانه قدردانی کنند.
پوزیتیویسم (Positivism)
یک فلسفه آموزشی مبتنی بر یادگیری، شواهد و مفاهیم قابل تأیید است. این یک فلسفه معلم محور است که بر دادههای عینی و دانش به دست آمده از طریق آزمایش تکیه دارد. با توجه به این ویژگیها، پوزیتیویسم به علوم و رشتههای مهندسی متمایل است.
عمل گرایی (Pragmatism)
رویکرد پراگماتیستی معتقد است که هدف آموزش، آموزش دانش و مهارتهایی است که احتمالاً برای کودکان کاربرد عملی دارد. برای این منظور، مربیان عملگرا تمایل به اجرای روشهایی مانند یادگیری مبتنی بر بازی، یادگیری تجربی، آزمایش و گشت و گذار دارند. آنچه به عنوان عملگرا شناخته می شود اغلب به شرایط یادگیرنده، محیط و زمان او بستگی دارد. همانطور که جوامع در واکنش به تغییر فناوری ها و سبک زندگی تکامل مییابند، فلسفه تدریس عملی برای ارائه آموزش های مرتبط به فراگیران سازگار میشود.
پیشرفت گرایی (Progressivism)
فلسفه تدریس مترقی یک رویکرد دانش آموز محور است که اهمیت فردیت و ارتباط آن با یادگیری فعال را در نظر میگیرد. پیشرفتگرایی بیان میکند که موقعیت ایده آل یادگیری زمانی است که موضوع مورد نظر با زندگی یادگیرنده و توانایی های او مرتبط باشد. بنابراین مربیان پیشرفتگرا اغلب سعی میکنند ارتباط موضوعات دانشگاهی را برای برانگیختن کنجکاوی و مشارکت دانشآموزان خود آشکار کنند. این رویکرد همچنین بر تعامل، همکاری و در نظر گرفتن سایر دیدگاه ها به عنوان عناصر ضروری یادگیری تأکید دارد.
واقع گرایی (Realism)
فلسفه تعلیم رئالیستی بیان می کند که واقعیت و درک ذهن از آن پدیده های جداگانه ای هستند. در واقع، حقایق و ارزشهای عینی وجود دارد و هدف آموزش ترویج شیوههای فکری عقلانی برای کشف حقیقت است. مربیان تمایل به آموزش تفکر انتقادی و روش علمی دارند و از این طریق، فراگیران می توانند بر پیش تصورات و تعصبات خود غلبه کنند و به درک منطقی تری نزدیک شوند.
مطالبی که میتوانند برای شما مفید باشند :